آغوش باران

طنز-مطالب جالب -داستانهای خواندنی و دانلود

آغوش باران

طنز-مطالب جالب -داستانهای خواندنی و دانلود

نامه نوجوان آمریکایی به پدرش

پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود پدر دوس دخترم حامله است!

پدر با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خواند.

 

 

پدر عزیزم:


با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست دختر جدیدم فرار کنم، چون می خواستم جلوی یک رویارویی با مادر و تو رو بگیرم. من احساسات واقعی رو با استاکی پیدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما می دونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیزبینی هاش، خالکوبی هاش ، لباسهای تنگ موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره. اما فقط احساسات نیست، پدر. اون حامله است. استاکی به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم. اون یک تریلی توی جنگل داره و کُلی هیزم برای تمام زمستون.

ما یک رویای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه.

چشمان منو به روی حقیقت باز کرد که ماری... و انا واقعا به کسی صدمه نمی زنه.

ما اون رو برای خودمون می کاریم، و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن، برای تمام کوکا..نها و اک..تازیهایی که می خوایم.

در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه و اون بهتر بشه. .

اون لیاقتش رو داره.

نگران نباش پدر، من 15 سالمه، و می دونم چطور از خودم مراقبت کنم.

یک روز، مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می تونی نوه های زیادت رو ببینی.
با عشق،
پسرت،
John

 

پاورقی :

پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست، من بالا هستم تو خونه تامی فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روی میزمه. دوستت دارم! هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد