آغوش باران

طنز-مطالب جالب -داستانهای خواندنی و دانلود

آغوش باران

طنز-مطالب جالب -داستانهای خواندنی و دانلود

پای صحبت آقاجون

 سیگار اشنو

 

آقا جان از پدربزرگ مرحومش مستبد الدوله نقل می کرد که:

« در زمان صدارت میرزا علی اصغرخان اتابک، صدراعظم مظفرالدین شاه، دستور داده شد که از ورود روزنامه های منتشره به زبان فارسی که در خارج انطباع می یافتند به کشور جلوگیری شود.

سپس از قول همان مرحوم می گفت اعتمادالسلطنه برای جلوگیری از هویدا شدن آثار کراهت بر جبین همایونی پادشاه و نعوذ باالله من غضب الله زبانه زدن خشم شاهنشاه ، دستور داد که دایره تفتیش و سانسور ایجاد شود.»




آقاجان به اینجا که می رسید.... 

 در حالیکه گوش هایش مانند گوجه فرنگی سرخ می شد با حرارتی خاص عربده می کشید که:

« مگر فقط همین خرابه های تخت جمشید و قبر کورش نه چندان کبیر! یادگار قدماست!؟ این سانسور هم یادگار قدماست و حفظ یادگار قدما واجب است… اصلا سانسور باید به عنوان میراث ملی- معنوی ثبت شود!»

 




بعد صدایش کمی آرام تر می شد و ادامه می داد:

«زمان ما سیگارهایی بود به اسم اشنو یا اشنو ویژه. این ها فیلتر نداشت و بالطبع برخی اقوام درجه یک ریه آدم را با خودش پیوند می داد!(البته با حفظ موازین!) کم کم سیگارهای فیلتردار هم باب شد اما حالا شما بگویید الحق ولانصاف کارخانه های سیگارسازی که برای سیگار فیلتر می گذارند ، دارند به شعور ملت توهین می کنند!؟»


و ناگهان از جایش بلند می شد، عصایش را به هوا بلند می کرد و عربده می زد:

«اینقدر نگویید فلان سایت فیلتر شد و داد و فغان و بی داد و عربده و ننه من غریبم بازی و مظلوم نمایی و هوچی گری در بیاورید که فیلترینگ اینترنت توهین به شعور ملت است. خب مگر فیلتر چیز بدی است!؟ آن ها که ضد فیلترینگ داد سخن می دهند اصلا خودشان می توانند یک نخ سیگار اشنو ویژه بدون فیلتر بکشند!؟ آخر شرم و حیا هم خوب چیزی است دیگر…»

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد